هر ثانیه بدون تو زخمی بر دل ارد.
پسرکی تنها حالا تنها دل خوشی زندگیش شده قاب عکست...نمی دانی که چگونه
بر قاب شیشه ای بوسه می زند
..... بو سه ها شده اند تنها دلخوشی پسرک.
اندکی بعد ارام قاب عکست را با دستان لرزانش به زمین می گذارد
برایش سفری دیگر اغاز شده به روزهای بی تکرار.
پسرک به گوشه ای می خیزد. سر ش را ارام بر زمین میگذارد
.چشم ها دوباره می فهمند که باید همدردی کنند..هدیه خودشان را تقدیم میکنند به دل تنهایش...
پسرک در گوشه ای افتاده... پسرک چه زود پیر وشکسته شده ..
پسرک همچون قویی بعد از فراق ارام در گوشه ای می میرد..
ولی او نمی میرد.
۰..اری پسرک دق کرده ... ارزو یی در دل دارد
ارزویش این است که تنها بمیرد ...در گوشه ای .
.ولی انگار که مرگ هم با دل کوچکش لج کرده..
پسرک عاشق می میرد... پسرک غریب می میرد..پسرک با چشمان خیس می میرد....پسرک اینک
شکسته تر از همیشه کسی را التماس میکند
..نگاهش رو به خاک ..دست های خسته اش روبه اسمان .اری او ارزوی مرگ دارد...
برایش دعا کنید شاید خدایتان ارزوی او رو اجابت کرد.
.. روزی خواهد رسید که تیتر این وبلاگ خواهد شد
پسرک تنها مرد